بیش از 50 درصد مبادلات کالایی در دنیا با دلار آمریکا انجام میشود.بنابراین تغییر در نرخ دلار آمریکا میتواند تاثیر فراوانی بر قیمتها در سطح جهانی داشته باشد.عوامل متعددی را بر رشد یا افت شاخص دلار میتوان متصور بود. هر عاملی که موجب بهبود شاخصهای اقتصادی آمریکا شود، موجب رشد شاخص دلار نیز خواهد شد. طبیعی است این موضوع برای ارز همه کشورها صادق است. شاخصهای اصلی در ارزشگذاری نرخ ارز همچون برابری قدرت خرید، تراز پرداختها، پول و داراییهای ارزی و برابری نرخ بهره، تاثیرات بلندمدت و تعیینکنندهای بر ارزش ارز هر کشوری بر عهده دارند که این عوامل کلی هستند.چنانچه بانک مرکزی آمریکا نرخ بهرهها را بالا ببرد، تقاضا برای پول آن کشور بالا میرود و در نتیجه شاخص دلار صعودی خواهد بود یا چنانچه نرخ بیکاری این کشور افزایش یابد، طبیعی است که پول ملی کشور تضعیف شود و شاخص دلار افت کند.این موضوع به گونهای دیگر برای نرخ رشد اقتصادی نیز صادق است. چنانچه این نرخ در آمریکا زیاد شود یا پیشبینی عموم بر این باشد که این نرخ در آینده زیاد خواهد شد، ارزش دلار نیز بیشتر خواهد شد.عواملی همچون تورم و سیاستهای انبساطی در کوتاهمدت میتواند موجب افت ارزش ارز هر کشور شود و این موضوع برای شاخص دلار نیز مصداق دارد. البته این موضوع یکطرفه نیست، چرا که افت اقتصاد جهانی در صورتی که وضعیت اقتصادی آمریکا ثابت باشد، موجب رشد شاخص دلار خواهد شد.
حتی افت قابل توجه قیمت یورو با توجه به وزن زیاد آن در شاخص دلار، موجب تقویت شاخص دلار خواهد شد. به عنوان مثال، رای مردم انگلستان به خروج کشورشان از اتحادیه اروپا موجب کاهش ارزش یورو شده است. این موضوع طبیعتا موجب کاهش نرخ یورو به دلار نیز میشود، چراکه صورت کسر کاهش یافته است، اما همان گونه که مشخص است، در کنار این خبر، شاخص دلار نیز رشد محسوسی داشته است.از طرفی، به طور سنتی در آمریکا در دورههایی که روسای جمهور آن دموکرات هستند، شاخص دلار صعودی و در دورههایی که روسای جمهور آن جمهوریخواه هستند، شاخص دلار نزولی است.وقتی ارزش دلار آمریکا بالا میرود، به طور مشخص قیمت کالاها برای حفظ ارزش قبلی خود پایین و با تضعیف دلار قیمت کالاها افزایش مییابد.از آن جاییکه غالب معاملات جهانی براساس دلار است و اکثر کامودیتیها (مواد پایه و معدنی) و فلزات گرانبها براساس دلار قیمتگذاری میشوند، افزایش نرخ دلار در برابر ارز یک کشور، باعث گران شدن نسبی آن کالا (برای مردمان آن کشور) خواهد شد و براساس اصول اقتصادی، این موضوع میتواند موجب کاهش تقاضا برای آن کالا شود و با کاهش تقاضا، کاهش قیمت جهانی رخ خواهد داد چون تقاضای واقعی کاهش مییابد یا انتظار میرود کاهش پیدا کند.برای مثال، اونس جهانی براساس دلار قیمتگذاری میشود و در کشور آمریکا، چین و اتحادیه اروپا قیمت طلا به شکل دیگری نشان داده میشود و درک متفاوتی نسبت به آن وجود دارد.رشد قمیتهای کامودیتی برای کشورهای مصرفکننده آن شرایط سختی ایجاد میکند، اما برای کشورهای تولیدکننده همانند ایران مناسب است، چراکه بالا رفتن قیمت جهانی و از طرفی افزایش صادرات، میتواند درآمد خوبی برای شرکتهای این حوزه ایجاد کند.سالهای 2016 و 2017 را میتوان نقطه عطفی برای فلزات اساسی دانست، چراکه اکثر فلزات اساسی بویژه مس و روی، رشد قیمتهای باثباتی را تجربه کردند.بخش مهمی از رشد یا افت قیمت کامودیتیها به شاخص دلار وابسته است. آینده شاخص دلار از چند منظر قابل بررسی است. یکی از مهمترین فاکتورهای پیش روی آن، تمایل ترامپ به پایین باقی ماندن ارزش دلار است.وی با وعده ایجاد رونق در اقتصاد به ریاست جمهوری آمریکا رسید و تمایل ندارد، ارزش دلار رشد کند، زیرا دلار قوی به زیان شرکتهای آمریکایی است. به همین دلیل از زمانی که ترامپ بر مسند ریاست جمهوری نشست، شاخص دلار با 10 واحد افت از رقم 103 به 93 واحد رسید. نکته مهم دیگر این که بانک مرکزی آمریکا در سال جاری میلادی تاکنون دو بار نرخهای بهره را بالا برده و قصد دارد در ماه آینده میلادی نیز چنین اقدامی انجام دهد.در هفتههای اخیر، برخی گزارشهای منتشر شده از اقتصاد آمریکا منفی بوده و به همین دلیل، اکنون این امکان وجود دارد که افزایش مجدد نرخهای بهره به ماه پایانی سال جاری میلادی موکول شود. تحقق این پیشبینی به کاهش بیشتر ارزش دلار منجر خواهد شد.در چنین شرایطی میتوان برای قیمت کامودیتیها رشد مناسبی متصور بود و در بدترین حالت، قیمتهای فعلی تثبت خواهند شد.