یکی از مهمترین دستاوردهای دولت حاضر، ثبات نرخ ارز بود که با افزایش بیرویه قیمت ارز در چند ماه گذشته، این دستاورد ارزشمند از بین رفت. شوک ارزی سال ٩١ درسهای بسیار مهمی برای مقامات اقتصادی کشور داشت که متأسفانه از آن استفاده نشد و اینبار شاهد شوک ارزی بزرگتری هستیم.پس از جهش یکشبه قیمت دلار، در مهرماه ٩١، معاون اول رئیسجمهور دولت دهم از دستگیری فردی به نام جمشید میرابی، معروف به جمشید بسما... خبر داد و مدعی شد که وی روی چهارپایه میایستد و قیمت ارز را تعیین میکند! اما مدتی بعد معلوم شد که فرد نامبرده خردهدلالی بیش نبوده و نمیتوانسته علت نابسامانی بازار ارز باشد. در روزهای اخیر نیز شاهد تکرار سناریوی دلار بودیم و اینبار از دستگیری «وحید. م» و «محمد. س» خبر داده شده و اظهار شده که این دو دلال بزرگ با خرید مبالغ هنگفت دلار و سکه موجب افزایش قیمت در این بازار شدهاند.از آنجا که نگارنده سالها در بازار طلا، سکه و ارز فعالیت داشته، افراد نامبرده را بهخوبی و از نزدیک میشناسد و بهعنوان کسی که از نزدیک شاهد اتفاقات بازار ارز است، این پرسش در ذهنم متبادر میشود که این دو نفر بهاصطلاح دلال بزرگ با چه پشتوانهای میتوانند بازار بزرگی مانند بازار ارز و سکه را متلاطم کنند؟ بنابر آنچه در رسانهها عنوان شده است، این دو نفر پای ثابت نرخگذاری در بازار ارز بودهاند که در این مدت بیش از صد میلیون دلار خرید کردهاند. کسی که آشنایی مختصری با بازار ارز داشته باشد، میداند که صد میلیون دلار خرید در بازار ارز، آنهم به صورت معاملات کاغذی یا فردایی، نمیتواند چنین تأثیری بر بازار داشته باشد. به فرض اینکه رقم خرید این دو یا چند نفر بسیار بالاتر از این مقدار باشد، بسیار عجیب به نظر میرسد که چگونه این حجم از نقدینگی میتواند در دست چند نفر باشد؟ نقدینگی این دو نفر چندصد هزار میلیارد است که میتوانند حجم بیشتر سکه و دلارهای بازار را خریداری و دپو کنند تا قیمت آن را به صورت کاذب بالا ببرند؟سؤال دیگر این است که چرا بانک مرکزی در چنین مواقعی صبوری به خرج داده و تا قیمت دلار رکورد جدیدی از خود ثبت نکند، واکنشی نشان نمیدهد و پس از افزایش چندصدتومانی تازه به فکر دستگیری مسببان اصلی بازار میافتد.متأسفانه مقامات اقتصادی دولت هنوز نتوانستهاند موضع درستی از خود نشان دهند و به همان اظهارات کلیشهای سابق بسنده کرده و تقاضای فصلی و سفتهبازی دلالان را مقصر دانستهاند.
مسئله دیگر این است که در سالهای گذشته، کوچکترین اظهارنظر رئیس بانک مرکزی باعث نوسانات شدید در بازار ارز میشد و حتی سخنان آقای سیف در یک صبحانه کاری بلافاصله نرخ دلار را کاهش میداد، اما اکنون وعدههای رئیس بانک مرکزی، سخنان سخنگوی دولت و حتی اظهارات رئیسجمهور هم نتوانسته آرامش را به این بازار بازگرداند. این مقاومت بازار ارز در برابر سیاستهای بانک مرکزی علامت خوبی برای اقتصاد ایران نیست و نشانه فاصله عمیق مسئولان اقتصادی کشور با واقعیتهای اقتصادی و بازار مالی کشور است.بههرحال در مورد نقش دولت در رابطه با نوسانات بازار ارز، دو سناریو وجود دارد؛ اول اینکه دولت خود در افزایش قیمت دلار دست داشته و هدفش جبران کسری بودجه کشور و عرضه دلارهای نفتی به بالاترین قیمت ممکن است یا اینکه دهنکجی بازار ارز واقعا خارج از اراده و خواست دولت بوده و عوامل دیگری موجب افزایش قیمت دلار شده است. البته با توجه به اینکه در روزهای گذشته بانک مرکزی با کاهش عرضه مستقیم دلار به بازار بر آتش افزایش نرخ ارز دمیده است، گمان میرود که دولت خود نیز در این امر ذینفع است و درصدد است از این نمد کلاهی برای خود ببافد.بهطورقطع اکثر کارشناسان اقتصادی بر افزایش ملایم قیمت ارز، همسو با نرخ تورم داخلی، اجماع نظر دارند، اما افزایش یکشبه قیمت ارز، دستگیری چند دلال بازار ارز و اظهارنظرهای ضدونقیض و دیرهنگام بانک مرکزی و مقامات اقتصادی دولت، موضوعاتی هستند که برای هیچ کارشناسی قابلقبول نیستند و این موارد ضعف و کمکاری دولت و بانک مرکزی در این زمینه به حساب میآید.