در فروردین سال جاری بود که دولت به دنبال التهابات شدید ارزی، تصمیم گرفت تا نرخ ارز را تک نرخی اعلام کند و بر این اساس نرخ 4200 هزار تومان را مبنای معامله در بازار اعلام کرد، بهگونهای که طبق گفته معاون رئیسجمهوری، خرید و فروش ارز غیر از این نرخ قاچاق محسوب میشد. اما بعد از سپری شدن سه ماه از این تصمیم، دولت تصمیم گرفت تا بازار ثانویهای در کنار بازار رسمی ایجاد کند. آنطور که اعلام شده نرخ ارز در بازار ثانویه شفاف و همان نرخ توافقی بین صادرکننده و واردکننده است. تعیین نرخ توافقی از اهمیت خاصی برخوردار است، چراکه همواره یکی از دغدغههای اصلی فعالان اقتصادی ما را تعیین نرخ به صورت دستوری از سوی دولت تشکیل میداده است که از واقعیتهای اقتصاد بهدور بوده است. بازار ثانویه ارز یکی از بازارهای بسیار مهم و ضروری بود که باید از همان ابتدا که ارز تک نرخی شد، اجازه داده میشد که این بازار فعالیت کند، به این دلیل که خیلی از موارد وجود دارد که تخصیص نرخ ارز 4200 هزار تومان برای آنها مقدور نیست. بنابراین باید یک محلی تعیین شود که مردم بتوانند برخی نیازهای خودشان را که خیلی هم ضروری نیستند، در آنجا تامین کنند. تشکیل بازار ثانویه، کار بجایی بود، ولو اینکه دیر انجام شد. درمورد آثار تک نرخیکردن در سه ماهه گذشته و اینکه آیا دولت در این موضوع موفق بود یا خیر، باید بگویم تک نرخیکردن برای کالاهای اساسی و ضروری لازم بود و حتما باید انجام میشد. من اشکال کار را در آنجا میبینیم که چون اجازه فعالیت به بازار ثانویه داده نشد، قیمتها به صورت غیرقابل تصوری بالا رفت و موفقیت دولت در این زمینه را با اشکال مواجه کرد. بنابراین، من فکر میکنم اگر از همان روز اول که نرخ 4200 تومان در نظر گرفته شد و اعلام کردند که اگر غیر از این نرخ، معاملهای صورت گیرد، قاچاق محسوب میشود، همزمان بازار ثانویهای نیز تشکیل میشد تا برای موارد غیرضروری یا غیراضطراری در این بازار برنامهریزی میکردند، میتوانستند برخی از نوسانات غیرقابل مهار را کنترل کنند. اینکه برخی از کارشناسان اقتصادی بر این باورند که بازار ثانویه ارز به معنای ایجاد سوداگری دوباره در حوزه دلار و یورو است، باید بگویم به هر حال بازار ثانویه ارز مورد نیاز و یکی از موارد ضروری است، چون دولت نمیتواند همه نیازهای کشور را براساس نرخ 4200 هزار تومان تامین کند، به این دلیل که ما یکسری کالاهایی داریم که دولت موظف است ارزشان را تامین کند و به عنوان کالاهای ضروری یا اساسی مطرح هستند و اگر بازار ثانویهای وجود نداشته باشد تا مردم بتوانند نیازهای خودشان از طریق این بازار را تامین کنند، قضایا با مشکل مواجه میشود. بنابراین حرف اصلی من این است که ایجاد بازار ثانویه کار درست و بجایی بود، چون همانطور که اشاره کردم نیازهای مردم متفاوت است و این نیازهای متفاوت باید محلی برای تامین داشته باشند که همین بازار ثانویه میتواند با کنترل و مهار دولت نسبت به برخی از مسائل و موارد به نحوی عمل کند که نرخ ارز کاهش هم پیدا کند، جای اینکه بالا رود و بازار را به التهاب بکشاند.